^{سخني درباره برگزاري آزموني كه وزير آموزش وپرورش آن را عادلانه و بي نظير مي‌داند}

^{رضا سلطان زاده}

^{مدير مسئول آیینه یزد}

يك سال پيش در اين ستون در دو مقاله جداگانه بكارگيري معلمان باصطلاح شركتي از طريق آموزش و پرورش يزد مورد بررسي و نقد قرار گرفت اما پاسخي از سوي مسئولان ذي ربط دريافت نگرديد بعد از اين كه حميدرضا حاجي بابايي به مقام وزارت رسيد در چندين مصاحبه و سخنراني از نحوه به كارگيري و ادامه كار اين گونه معلمان انتقاد كرد. اخيراً وزير آموزش و پرورش در مراسم قرائت ميثاق نامه معلمان جديد الاستخدام درباره برگزاري آزمون آنان گفت:«گسترده ترين عدالت در آزموني بي نظير» انجام شده است.
مقام وزارت به همه مردم كشور اعلام مي‌كند: «كساني كه اخيراً از طريق آزمون وارد مجموعه آموزش و پرورش شده‌اند بدانند حق كسي ضايع نشده و يا اجازه دخالت به ديگران داده نشده است. استخدام بر اساس لياقت بوده و عادلانه ترين امتحان برگزار شده است.» اما نمايندگان مجلس يكي از دلايل استيضاح را به دليل محورهاي شكايت گسترده معلمان، ‌اعتراضات و تجمعات كه حقوق شهروندي را مخدوش كرده است مي‌دانند.
حاجي بابايي معتقد است كه به آموزش و پرورش نگاه سياسي نمي‌كند ولي نمايندگاني كه قانوناً حق تذكر، سئوال، تفحص، نظارت و در نهايت استيضاح دارند وقتي وزير را استيضاح مي‌كنند و هيات رييسه اعلام وصول مي‌كند چند روز بعد اقداماتي صورت مي‌گيرد و در نهايت آمار 28 نماينده امضاء كننده به زير 10نفر مي‌رسد و جريان استيضاح مدتي مسكوت مي‌ماند و بعد از حضور وزير در جلسه غير علني كميسيون، نمايندگان از اظهارات وي قانع نمي‌شوند ضمناً بعضي از نمايندگان مي‌گويند معاونان وزير اصرار كردند تا نمايندگان به خاطر آغاز سال تحصيلي از استيضاح خودداري كنند آيا حداقل بخشي از اين رفت و آمدها و تذكرات و باصطلاح بده بستان‌ها غير از كار سياسي نام ديگري مي‌توان بر آن گذاشت.
حاجي بابايي به درستي مي‌گويد: اصل كار، تعليم و تربيت است و آموزش و پرورش بايد احترام دانش آموزان را نهادينه كند، ‌ممكن است اين كودكان كوچك باشند‌، اما نگاه بزرگي دارند و بعدها كه به سنين بالاتر رسيدند برايشان چنين روزهايي يادآوري مي‌شود و به عنوان يك فرهنگ در جامعه تاثيرگذار خواهد بود.
وزير قول مي‌دهد اجازه تشكيل كلاس 40 نفره ندهد اما در اثر عدم برنامه ريزي صحيح كار به آنجا ختم مي‌شود كه بعضي از خبرگزاري‌ها اعلام مي‌كنند پس از شروع سال تحصيلي نه تنها كلاس‌هاي 40 نفر ه تشكيل شده بلكه تعدادي از مدارس از جمله در پايتخت از كمبود معلم رنج مي‌برند.
حاجي بابايي در تابستان امسال اعلام كرد در هيچ نقطه كشورمعلم مازاد وجود ندارد اما روز 23/7/89 به تلخ بودن موضوع معلم مازاد اشاره كرد. خبرها حكايت از آن دارد عده‌اي از معلمان مازاد مي‌گويند در امور جاري مدرسه به مدير كمك مي‌كنند، نمي‌دانند چه سرنوشتي در انتظار آنها مي‌باشد كساني هم هستند كه به عنوان معلم مازاد چند روز در هفته به مدرسه مي‌روند روزهايي نيز به مدرسه نمي‌روند چون به دليل مازاد بودن انگيزه‌اي براي حضور در مدرسه ندارند و چه بسا مدير هم حضور اين گونه معلمان را در مدرسه نمي‌تواند تحمل كند.
نگارنده در نظر دارد در اين شماره پيرامون برگزاري آزموني كه وزير آن را عادلانه ترين امتحان مي‌داند و مي‌گويد استخدام بر اساس لياقت بوده و از چهل هزار پارتي بازي جلوگيري كرده به طوري كه تعدادي از فرزندان مديران كل آموزش و پرورش در اين آزمون مردود شده اند، ضمن احترام به كليه پذيرفته شدگان مسايلي را مطرح نمايد بدان اميد كه از طريق مسئولان ذي ربط پاسخ لازم ارسال شود تا جهت اطلاع خوانندگان درج گردد.
قبل از طرح موضوعاتي پيرامون آزمون مورد بحث لازم است به اين نكته اشاره شود با برگزاري اين امتحان و در نظر گرفتن سهميه براي مناطقي كه با كمبود معلم به ويژه در ابتدايي مواجه بودند زمينه‌اي فراهم گرديد تا حدودي مشكل مذكور مرتفع گردد. گذشته از آنچه كه درباره برگزاري اين آزمون توسط عده‌اي از شركت كنندگان يا ديگران مطرح گرديده لازم است نكاتي كه در اين آزمون پيرامون صلاحيت علمي گروهي از داوطلبان استخدام مشاهده شده درج گردد.
-عده‌اي از پذيرفته شدگان از سطح سواد و معلومات پاييني برخوردار بوده‌اند و بعضي از آنان به درستي حروف الفباي فارسي نمي‌دانسته اند.
-تعدادي با معدل كمتر از 13 يا 12 وارد آموزش و پرورش شده اند.
-بعضي از موسسات از داوطلبين با معدل 17 به بالا ثبت نام مي‌كنند چگونه است كه آموزش و پرورش افرادي با بنيه علمي كمتر از اندازه متوسط به كار مي‌گيرد.
- كسي كه در دانشگاه اعم از سراسري، آزاد، پيام نور، موسسات غيرانتفاعي با حداقل معدل فارغ التحصيل شده است نمي‌تواند حس رقابت علمي و آموزشي در دانش آموزان ايجاد كند چون خود فاقد اين ويژگي‌ها مي‌باشد.
-افرادي هم به هر دليل بدون آزمون ورودي پذيرفته شده‌اند قطعاً همگان بايد بدانند با داشتن صلاحيت علمي و تحت ضوابط و شرايطي مي‌توانند در اولويت قرار بگيرند و به استخدام آموزش و پرورش درآيند.
- كساني رشته تحصيلي غيرمرتبط داشته‌اند ولي در رشته مورد نياز آموزش و پرورش ثبت نام كرده‌اند مثلاً فارغ التحصيل رشته مديريت بازرگاني، مكانيك، گرافيك يا كشاورزي براي مشاوره و راهنمايي ثبت نام كرده و پذيرفته شده‌اند يعني اين همگون نبودن سبب عدم جذب نيروهاي كيفي شده است.
- داوطلباني حتي يك كتاب غيردرسي مطالعه نكرده يا يك كتاب روانشناسي كودك و نوجوان، رشد وغيره نخوانده‌اند از مسايل پرورشي و تربيتي علم و اطلاعي نداشته و پذيرفته شده اند.
-گروهي در مكان‌هاي ديگر مشغول به كار بوده اند، كارخود را رها كرده و به آموزش و پرورش آمده‌اند و بدين ترتيب هم فرصت اشتغال را از ديگران گرفته‌اند و هم تخصص خود را در حرفه قبلي از دست داده اند.
- وقتي سخن از احياي تربيت معلم است چرا اين عده از طريق مراكز تربيت معلم جذب نشده‌اند به اين نكته نيز بايد اشاره كرد هم اكنون نيروهاي آزادي كه بر اساس سهميه‌هاي قبلي جذب تربيت معلم شده‌اند گرچه مي‌گويند دنبال راهكار قانوني براي حل مشكل آنان مي‌باشند اما اين گروه نگران آينده كاري خود نيز هستند.
- معلماني كه در سال‌هاي گذشته در دبيرستان يا راهنمايي تدريس نموده‌اند و در سال تحصيلي جديد به دبستان اعزام شده‌اند آن طور كه بايد و شايد در زمينه تعليم و تربيت دانش آموزان دبستان موفق نخواهند بود.در بيشتر كشورهاي دنيا معلمان دبستان از بين افراد زبده و برگزيده انتخاب مي‌گردند و بويژه آموزگاران سال‌هاي اول تا سوم دبستان با تجربه و آگاهي لازم در كلاس درس حاضر مي‌شوند و راه و روش تدريس دروس ابتدايي را به خوبي مي‌دانند.
با شروع ماه مهر آغاز سال تحصيلي بايد ترتيبي اتخاذ گردد تا چشمان فرزندان معصوم و عاشقان علم و دانش به روي كساني گشوده شود كه بتوانند نيازهاي روحي و عاطفي اين نوباوگان را درك و برآورده كنند و مردم نگران آينده فرزندانشان نباشند.